نام رودخانه سیوند برای ایل باسری احساس برانگيز است،ذوق پرور است ، درد و غم مي ستاند، طنز و نغز بيرون مي دهد، با مرور يادش ذوق مي آيد دست درگردن حس مي اندازد و با تكرار نامش حس مي رود دست به دست دل مي دهد و با ذهن بازيها مي كند .
سیوند از سردسير خاطره ها سرچشمه مي گيرد و دشت گرمسير ياد انسانها را دور زده ، قبل از آنكه نياز لب هاي تشنه را برآورد ،آرزوهاي روح تشنه آدمي را سيراب مي كند،
دردها و دغدغده هاي پيدا و پنهان يك ایل است كه هيچگاه بر زبان نرفته و نمي رود، حاصل بغض هاي متراكم مردان و زنان ایل است كه به شكل اشك جاري شده و روان گرديده است.
ایل باسری با نامش جوشيده و خروشيده است،پابه پاي رودخانه سیوند رفته و آمده است،كوچيده،بارانداخته،حركت كرده و آرام گرفته است،رودخانه انعكاس حاشيه جغرافيا در متن تاريخ است،نام رودخانه سیوند ذهن را به بازي مي گيرد،يادش گاهي شادي مي آورد و غصه ها را مي برد ، گاهي غم و درد مي آورد و شادي مي برد.
نام و ياد رودخانه سیوند تاريخ را به يدك مي كشد، رودخانه سیوند حاصل دلتنگي هاي يك قوم است،حاصل دلتنگي نسلهاست،بود و نبود ،پيدايش و فروپاشي قوم بزرگ باسری را در ياد دارد،
رودخانه سیوند زماني به بلنداي نامش رودخانه سیوند بود و به نامش مي نازيد، اما اكنون بار سنگين نامش را هم به زور به يدك مي كشد، ديروز رودخانه سیوند خستگي ها را با خود مي برد، امروز خاطره ها و دلبستگي ها را، رودخانه سیوند مي خروشيد ،مي پيچيد ، مي غلطيد و طغيان مي كرد، مدتهاست كه طغيان نمي كند ،اكنون از رودخانه سیوند رمقي بيش نمانده است،
از آن چادرهاي سياهي كه رو به وسعت جاري رود بر افراشته مي شد وگله گوسفندان، رمه اسبها و شترها كه زماني نه چندان دور تشنگي هايشان را بر طرف مي كردند،ديگر اثري نيست.
رودخانه ای كه در دامنه كوههاي مشرف به آن جنگلهاي انبوه درختان تا حاشيه رودخانه پيشروي كرده و ادامه داشته است؟رودخانه ای كه حاشيه آن از بيشه زارهاي بسيار زيبا پوشيده شده بوده و پرندگان زيباي ساحل نشين و چرندگان و حيوانات مختلف اهلي و وحشي را در خود جاي داده بوده است.
رودخانه ای كه در مسيرخود هزاران پيج و خم زيبا و برم هاي آب عميق و دل انگيز داشته و در آن ماهي هاي زيبا ، بزرگ ،رنگارنگ و قشنگ گردش و طنازي مي كرده اند. رودخانه ای كه ياد آور دوران ثروت ، قدرت ،شوكت وابهت و اقتدار قوم باسری بوده است،
رودخانه ای كه ياد آور هلهله شادي ها يا فرياد غم هاي ساحل نشينانش ، صداي ني لبك چوپانان و صداي دلنشين آوازهاي دختركان نوجوان بوده است واكنون اثري از آنها نيست.
اكنون از این رودخانه فقط روياي يك رود در ذهنها و يادها مانده است! رودخانه سیوند اگر چه آبش كم شده است اما يادش در اذهان هنوز روان است و جاري.هنوز هم مي رود و رواني ياد دوستان و مردمان علاقه مندش را به دور دست روياها مي برد.
من نیز پس از سالها هنوز هم وقتي از رودخانه سیوند و اطراف آن مي گذرم دلم ميگيرد و مي انديشم كه من چه زود بزرگ شدم و رودخانه چه زود كوچك.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مرودشتتصاویر مرودشتمطالب وبلاگ های مرودشتی
برچسبها: هنرمندان ایل باصری, عشایر, ایل باصری, پاسارگاد،